هاروکی موراکامی در کیوتوی ژاپن و در سال ۱۹۴۹ به دنیا آمد. بر خلاف پدر و مادرش به ادبیات ژاپن علاقه مند نبود و از سنت ها هم فراری بود. بنابراین در دانشگاه، رشته ادبیات انگلیسی را انتخاب کرد. موسیقی مورد علاقه او جاز هست. او علاوه بر نوشتن دستی هم در
ترجمه دارد. اولین بار در سال ۱۹۷۹ دست به قلم شد یعنی در سن سی سالگی و «بشنو آواز باد را» منتشر کرد که جایزه نویسندگان تازه کار را هم گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این پیروزی باعث شکوفا شدن استعدادش در زمینه نویسندگی شد و آن را به خوبی ادامه داد. موراکامی خالق بهترین
آثار در سبک رئالیسم جادویی است. او در
رمان هایش از موضوعاتی صحبت می کند که دغدغه مشترک همه انسان هاست. بسیاری از رمان های او به صورت I novel یا همان رمان نویسنده محور نوشته شده است. این سبک به صورت اول شخص نوشته می شود و
شخصیت اصلی به صورت اعترافی داستان را روایت می کند و خواننده را مستقیما مخاطب قرار می دهد. موراکامی را با شوخ طبعیها و حس سوررئالش میشناسند. در یک داستان کوتاه قورباغهای غول پیکر با شخصیت دیگری چای مینوشد یا در رمان «کافکا در کرانه» یکی از دو شخصیت اصلی با گربهها ارتباط برقرار می کند و برای امرار معاش حیوانات ولگرد را جمع آوری میکند. فضای رمانهای موراکامی راز آلود و تاریک است. شخصیت ها دائم در تلاش هستند تا راه حلی برای پرسشهای خود پیدا کنند.مخاطب به راحتی میتواند با آثار موراکامی ارتباط برقرار کند زیرا مطالب از ناخودآگاه او بیرون آمده و به شکل کتاب درآمده است و همین دلیل ارتباط با مخاطب را راحت می کند. موراکامی به زبان انگلیسی مسلط است بنابراین داستان هایش را با در نظر گرفتن مخاطبان انگلیسی زبان مینویسد. موضوعات کتاب هایش برای غربیها آشناست زیرا توجه ویژهای به فرهنگ و رسوم آنها دارد. موراکامی بسیاری از آثار غربیها را هم به
ژاپنی ترجمه کرده است. ژاپنی ها آثار او را به دلیل غیر ژاپنی بودن مورد انتقاد قرار میدهند اما منتقدان ادبی علت جذابیت آثار ترجمه شدهاش را به همین دلیل می دانند. آثار او با عشق هم سر و کار دارند، شخصیت رمان هایش تمایل دارند که رشد کنند و اغلب علایق عاشقانه نقش مهمی را در این رشد ایفا می کنند. دو رمان جنگل نروژی و کافکا در کران محبوبیت زیادی در بین مخاطبان او دارد. جنگل نروژی که در سال ۱۹۸۷ منتشر شد، مخاطب را به دنیای پر فراز و نشیب و تکرار نشدنی عشق می برد. این رمان در زمان کوتاهی توانست محبوبیت زیادی را در بین مردم کسب کند. موراکامی شهرت جهانی اش را وام دار این کتاب است. جنگل نروژی در ابتدا به زبان ژاپنی منتشر شد و در سال ۱۹۸۹ برای اولین بار به انگلیسی ترجمه شد. رمان کافکا در کرانه در سال ۲۰۰۲ به زبان ژاپنی منتشر شد. در هنگام نوشتن این رمان، موراکامی ناتوردشت را به ژاپنی ترجمه می کرد به همین علت شما می توانید ردپای «هولدن کالفیلد»، شخصیت اصلی رمان ناتوردشت را در «تامورا» شخصیت کتاب کافکا در کرانه، ببینید. رمان کافکا در کرانه در سال ۲۰۰۵ به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شد. از دیگر آثار هاروکی موراکامی میتوان به «جنوب مرز، غرب خورشید»، «دلدار اسپوتنیک»، «دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل»، «سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا»، «سرگذشت پرنده کوکی»، «سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش» و «کشتن کمانداتور» اشاره کرد. موراکامی اولین بار در سال ۲۰۰۷ به عنوان یکی از مدعیان معتبرترین جایزه ادبی جهان مطرح شد. از آن زمان به بعد، نام او در لیست امیدها قرار گرفت و انتظارات طرفداران را افزایش داد و گمانهزنیهایی درباره احتمال نوبل او را به یک رابطه سالانه تبدیل کرد اما تا به حال این نویسنده نتوانسته این جایزه را از آن خود کند در طول سالها، منتقدان دلایل متعددی را برای این مساله ذکر کردهاند که مهمترین آنها فقدان بیانیههای سیاسی مورد علاقه آکادمی سوئد در آثار موراکامی است.
زهرا زمانیان
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه:
کافکا در کرانه
منتشر شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۰۵۰۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کمی دیرتر» به چاپ هفدهم رسید
این اثر که از چهار فصل زمستان، پاییز، تابستان و بهار تشکیل شده، نگاهی متفاوت و نقادانه به فضای انتظار جامعه امروز است. رمان با یک اتفاق شگفت و غریب آغاز میشود، جشن نیمهشعبان و مجلسی پرشور و بسیاری که فریاد «آقا بیا» سردادهاند… در این میان جوانی و فریادی که: «آقا نیا…» این شروع جذاب ما را با شخصیتهایی آشنا میکند که همه مدعی انتظارند اما وقتی هنگام عمل میرسد و هنگامه عمل به شعارها میرسد، آن نمیکنند که میگفتند. رمان در فضایی مکاشفهگونه و بیزمان پیش میرود و مواجه همه آدمها را میبینیم با قصه ظهور… و کشف چرایی «آقا نیا» ی جوان.
شجاعی در این رمان همه اقشار و همه آدمها را با بهانههایشان برای نخواستن امر ظهور، دقیق و ظریف معرفی میکند. تا آنجاکه حتی به راوی هم رحم نمیکند و در فضایی بسیار بدیع، خودش را هم در معرض این امتحان میگذارد. نویسنده در «کمی دیرتر» همه آفتهای انتظار را با شخصیتهای قصهاش برای مخاطب روایت نمیکند، بلکه به تصویر میکشد و نشانش میدهد… انسانهای مدعی انتظار و منتظر ظهور غریبه نیستند؛ خودمانیم و شجاعی در رمانش به خوبی به این زبان دست یافته که وقتی از هر قشر و صنف و گروهی یک نمونه آورده با مصادیق کار ندارد و در پی اثبات شمول ادعایش است.
نویسنده در پایان همه موشکافیها در نقد منتظران به دنبال آن است که مخاطب منتظر واقعی را بشناسد و ببیند که انتظار به فریادهای بلند «آقا بیا» نیست؛ به دلی است که برای حضرت میتپد و اخلاصی که میان زندگی جاری است و آقایی که خودش به دیدار منتظرانش میآید…
خدیجه زمانیان یزدی